خب قول داده بودم و دیدی آقا هادی که روش وایسادم
هنوز مریضم ... نمی دونم چرا خوب نمیشم البته بگی نگی یه ذره بهترم . دارم پروژه امیرکبیر رو انجام می دم ولی خیلی می ترسم اگه درنیاد خیلی بد میشه .. بیچاره تمام امیدش به منه .. خدا امید هیچکسو ناامید نکنه ... اینم از اوضاع احوالم .. فقط دلم می خواد بخوابم .. گزارش کارآموزی هم ازونور ... بیچاره خدیجه امروز زنگ زد که بیاد خونمون انقدر مریض و خواب بودم که باهاش حرف نزدم اونم دیگه زنگ نزد .. از خودم خجالت می کشم ... چه وقتی هم زد و ما مریض شدیم
خیلی ماه رمضونو دوست داشتم ولی الان تحملش یه ذره برا م سخت شده ... حوصله همه چیو ازم می گیره .. دیروز متوجه شدم چقدر موهام کم شده دارم کم کم کچلم می شم .. موهای سفید کم بود حالا کچلی هم میاد روش ... فکر نمی کنم چیزی ازم تا چند سال دیگه باقی بمونه
نمی خوام بگم خوبم یا بدم یا اعتقاداتم خوبه یا بد هرکسی اونطوری که بخواد فکر می کنه و منم نیومدم که عقیده خودمو به کسی بقبولونم ولی اصلن از مشروب بد میاد .. نمی دونم چرا ! سیگارو می تونم تحمل کنم ولی می گن مشروب خودم لب و لوچم کج می شه .. بعد یکی از بر و بکس روزه رو با مشروب مقایسه می کنه می گه هر وقت تو روزه نگرفتی منم مشروب نمی خورم ... عجب آدمایی پیدا می شنا ...
منم دیگه آخرش مجبور شدم از جمله معوف هر... می خوای بکن استفاده کنم اصلن آقا موسی یه دین خویش و عیسی به دین خویش
دیگه نمی دونم چی می خواستم بگم ....
حالم که خوب بشه شاید یه ذره از شعرایی که دوست دارم یا آهنگایی که گوش می دم بذارم اینجا شایدم درباره فیلمایی که دیدم یه چیزایی نوشتم ... نمی دونم
فعلن که این سر درد نمی ذاره مونیتورو ببینم
فعلن