چند وقتي هست كساني آمده اند در خانه مان بوي چوب راه انداخته اند از صنف نجاران . مي خواهند روزنه ها را چوبي كنند جاي آهن . چوب را نزديكتر مي دانند به طبيعت آدمي . گرچه بي دليل هم يكجورهايي بر دل آدم مي نشيند چوب ، بويش ، شكلش ، رنگش .
حالا بماند اينها ، سه تا استادند يكي از آنها جوان است و ديگري كمي از زير برف رد شده هميشه فكر مي كردم جوانك پسر آقاي برفي است . ديروز فهميدم نيست برادرش است .پرسيدم پس چرا به شما مي گويد بابا . گفت من اسمم "بابا" ست
Labels: روز نوشت