1.خيلي اعصابمان بعد از شنيدن اينكه استاد راهنمايمان از دستمان كفريست داغان شده 2.همش اضطراب داريم كه اين ميلي كه زديم افاقه مي كند يا نمي كند 3.يعني چقدر آدم مي تواند شاكي باشد اسم يك دانشجوي بدبخت را بزند روي بورد 4.خب !من واقعن نادمم ، بسيار باعث نا اميديست كه بنشينند آدم را نصيحت كنند بعد انگار كه راه بين دوگوشت نافرم خاليست همه چيز را به باد هوا بگيري و بشوي بدتر از قبل . 5.نمي توانم ثابت كنم به خدا اين مدت انقدر كار داشتم كه .. كه ندارد ! انقدر كار داشتم ديگر 6.اگر جواب ندهد چي كار كنم ؟؟؟؟ 7.اگر من هم جايش بودم همين كار را مي كردم ولي ميل را جواب مي دادم . شايد هم نمي دادم ! خب بهترين حالتش اينست كه فكر كنيم جواب مي دادم . براي خودمان نقطه اميد مي تراشيم. 8.اين دانشگاه دست از سر ما بر نمي دارد . 9.خونسرد مي شويم . 10.صبر مي كنيم.
-------------------------------------------------------------- پ.ن : خب ! جواب دادند . پ.ن نتيجه گيري : وقتي اشتباه مي كنيد به سرعت عذر بخواهيد ، مي توانستيد اشتباه نكنيد ولي حالا كه كار از كار گذشته پس نقشتان را ايفا كنيد. پ.ن در پس تجربه : كاري كه قرار است بشود مي شود پس همان بهتر كه زودتر مقدمات نتيجه را فراهم كنيد . انتظار آوار بد انتظاريست . به شخصه ترجيح مي دهم اگر انتظار آوار را مي كشم يك تقه به سقف بزنم كه ببينم مي ريزد يا نه . يا دلم خوش مي شود كه نمي ريزد و يا زير آوار تا ابد خواهم ماند . تكليف خودمان را بايد بدانيم. پ.ن با انبوه شادماني : خيلي خوشحاليم. پ.ن در توده اي حيرت و ذوق : نه بابا ! اين استادمان خيلي استاد است . مرامتان را عشق است استاد . كلي دلمان باز شد . پ.ن با كمي دلهره : حالا يعني بشينم پايان نامه را تكميل كنم ؟ بابا سخته خوب !!!!!!!!!!! پ.ن خنثي : خوب شد ها ! نه ؟