اصلن خستمه امروزو هيچم حوصله ندارم نه يه چي بخورم نه يه كاري بكنم ميرم بالا دونه دونه از رو پله ها تو اون اناق نازنازم كه خودمم و يه پرده ي نارنجي و يه پرده ي آبي و يه لالمه نقاشي كه همشون سياه مشقن و من دوستشون دارم . يه روزي دلم خواست و همشونو در آوردم كه بزنم به ديوار ازون روز همشون به ديوارن . يه عالمه قيافه ي جورواجور كه بعضياشونو اصلن يادم نميادتشون. با اون تابلواي رنگ روغن كلاسيك پيش اون يكي تابلوي اكسپرسيونم كه آزي مي گه خربزه ست . ميام و دراز مي كشم رو تختم و اون آهنگ خشگله كه كلي وقتي گوشش مي دم كلي با خودم و آسمون و زمين و اينا حال مي كنم وخوش ملوسم مي شه رو ميزارم تا صداش بياد و دور همه چي بچرخه بره تو گوشم . نوتاش هي مياد بالا و ورجه وورجه مي كنه منم نگاشون مي كنم كه چطوري ازين ور مي پرن اون ور و منم براشون بوس مي فرستم كه يعني خيلي دوست دارمتون كه اينطوري نانايتون مياد با اينكه آهنگه اصلن نانايي نيست.
مي رم ولو مي شم روي تخت و پاهامو ايكس مي كنم دستمو مثه هميشه كه انگار كورم ميزنم تپ تپ بالاي تختمو هي يه كتاب بر مي دارم هي از قيافش خوشم نمياد و هي دوباره . آخرش ميگم تو رو حوصلم نيست ولي بيشترش حوصلمم نيست پاشم برم اون همه راه تا ميزو اون "ابله" و بردارم بيارم اونم با اون كلفتيش خستم ميشه الانه !
مهمان مردگان و اون شكارچي گوراكس كه الان نمي دونم اسمش چي بود و شمشير و مسخ و مي خونم . بعد كه نگام ميره به آسمون مي بينم خورشيد كلي داشته بام بازي مي كرده كه نديدمتش . حالا داره مي ره كه قهر كنه و تا فردا صبحش نيادش . دلم مي شكنه كه ! مي خزم زير پتو و دست پام كه يخ كرده رو گوله مي كنم تو خودم . بعدش دلم برا خورشيد تنگ مي شه كه داره ميره . ميدوام جلو پنجره ي شرقي كه ببينمش ولي ديگه نيستش . عكسش چه خوشگل افتاده رو پنجره ي اون خونه روبرويي كه پنجرش از پنجره ي من كوچيكتره انقدم پنجرش مثه من انقده نارنجي نيست.
ميرم پيش پنجره ي غربي كه خورشيده هنوز اونجاست . براش يه بوس مي فرستم و مي گم ببخشيد كه نديدمت، فردا كه بشه باز با هميم مثه هميشه . يه عالمه طول مي كشه بوسم برسه بهش چون خيلي دوره . وقتي بوسم مي رسه قرمز مي شه و بعدش مي خنده . بعد دستشو برام تكون مي ده و يه چشمك مي زنه . خميازشو كه مي كشه مي فهمم كه خيلي خواب ميادتش و منم بهش مي گم خوب بخوابي دوستم . اونم ميره و من تو آسمون چراغ خوابشو مي بينم كه روشن ميشه .
Labels: روز نوشت