27 December 2007

 لالایی‌ای در شکاف زمان



هنوز هم آدم عصر حجَرم. هنوز هم که دلم می‌گیرد پناه می‌برم به قلم و کاغذ. خودم را جا می‌گذارم روی خط‌ها. دلتنگی‌هایم را بین‌شان؛ تا بعدش بخوانم و بگویم چیزی هم نبود. دوست دارم که دردهایم بلغزند روی کاغذ، فحش‌ها و بدوبیراه‌هایم حتی. دلم می‌خواهد که ببینم می‌شود از بدی چیزی ساخت پر از قافیه. پر از ملاتی از کلمات برای خواندن.
روزهایم خالی‌ست. چیز دندان‌گیری ندارد. بی هیچ اعتراضی قدم برمی‌دارم به عقب. دلتنگی‌هایم یکی‌یکی برمی‌گردند و سلام می‌کنند و می‌نشینند درست روبرویم. دوباره چشم‌ام را می‌زند نارنجی اتاقم. دوباره می‌روم دم پنجره و یادم نمی‌آید چرا سه‌ ماه یا بیشتر است یادم رفته ازاین بالا هم می‌شود آن پایین‌ها را نگاه کرد.
همه‌چیز همان‌ست که بود. خرمالوها دیگر آن‌جا نیستند. درخت‌ها لخت شده‌اند. از آسمان سرما می‌بارد و .... چیز دیگری نیست. یک‌جور بی‌حسی. دَوَرانی میان زمان. میان زمان‌های من. شکاف‌ی میان دیروزها و امروزهایم. همه چیز همان‌ست که می‌بینم و نمی‌بینم. محیط این قوطی زیر شیروانی پر از تنهایی‌هایی‌ست که به هم نفوذ نمی‌کنند. همه‌شان پر‌اند از ریتم‌هایی که برای خودشان آشناست و دیگری حتی به فکرش هم نمی‌رسد این آوازها معنایی غیر از آن‌چه شنیده‌می‌شوند داشته باشند.
و امشب منم که در جنگ‌ام با خودم. بیراهه رفته‌ام؟ نرفته‌ام؟ خوب جنگیده‌ام؟ زمان جنگ تمام شده؟ وقت شمردن زخمی‌هاست یا جمع کردن غنائم؟ وقت برگشتن است؟ حالا چرا جنگ!
...
این روزها سربازی‌ام خسته ازاین بازی زندگی. خسته از خودم. دلم آرامش می‌خواهد. دلم فقط چند دقیقه آرامش می‌خواهد. چند نفس عمیق و یک لالایی طولانی، طولانی، طولانی ...

پسا.ن: چه دوست داشتم عذر تقصیر آقای مهمان‌مان را امشب برای چهار-پنج سال پیش‌اش که گفت «آن وقت‌ها هنوز آدم نشده بودیم» و من در حسرت و امید که یک روزی من هم آدم می‌شوم!‌ و کاش که زود بیاید آن‌روز!
پسا.ن: بعد از پابلیش عکس گذاشتیم گوگل ریدری‌ها فحش ندهند لطفن!

Labels:




Today's Pic





About me

I am not what I post, My posts are not me. I am Someone wondering around, writing whatever worth remembering.




Lables

[ کوتاه نوشت ]

[ شعر نوشت ]

[ فکر نوشت ]

[ دیگر نوشت ]

[ روز نوشت ]

[ نوروز نوشت ]

[ از آدم‌ها ]

[ ویکند نوشت ]

[ داستان نوشت ]

[ ابوی ]

[ انحناهای عاشقانه ]

[ خاطرات بدون مرز ]

[ فیلم نوشت ]



Archive

December 2004
April 2006
August 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
September 2008
October 2008
November 2008
December 2008
January 2009
February 2009
March 2009
April 2009
May 2009
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
November 2010
December 2010
January 2011
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
July 2011
August 2011
September 2011
October 2011
November 2011
December 2011
January 2012
February 2012
March 2012
April 2012
May 2012
June 2012
July 2012
August 2012
October 2012
November 2012
January 2013
April 2013
June 2013
July 2013
August 2013
September 2013
October 2013
November 2013
January 2014
February 2014
March 2014
September 2014
December 2014
October 2016
November 2017
March 2018
December 2018


Masoudeh@gmail.com