22 May 2008

 خال ِ کفشدوزکی



یادم نمی‌آیدش که کدام روز بود از این روزها. مهم هم نیست لابد. فکر کنید یک سال قبل از این یکی دو ماه این‌طرف‌تر یا آن‌طرف‌تر. یکی آمد و گفت سلام. من هم گفتم سلام. بعد رفتم و توی سپیدیه وبلاگش گم شد و به خودم گفتم که یک روزی می‌خوانمش. آن‌وقت‌ها نمی‌دانستم یا نمی‌خواستم بدانم که این نوشته‌ها می‌شود گره بخورند به هم. می‌شود که یک لبخندی، چنگی، چسبی بیاید و ربط بدهد ساعت‌هایمان را. مردا‌ب‌گردمان کند. نمی‌دانستم که آوازهای دوستانه چه اندازه بلند می‌تواند باشد.
این دختره‌ی کم‌پیدا که تنها لذت من در این‌ست که شده روح وبلاگم بیشتر ازین‌ها، بیشتر از این روزها و بیشتر از چند تا خط نوشته آمده و نوشته شده توی این وبلاگ. حالا من به صراحت همه‌ی کلام‌های دوستانه‌مان و آن شال نارنجی‌اش و روز اول گشتن‌مان که گم شدیم حتی از فرط حرف‌های همه‌چیزی، و آوازهایی که سر دادیم وسط آن بلوار و مانیفیستی که تو قرار شد بنویسیش به افتخار مایکل جکسون، به نزدیکی آن روز که داشتم دق می‌کردم و گفتی ادای نیهیلیست‌ها را در نیاورم، یا همان روزی که عینکت را گم کردی، یا همین چند ماه پیش و گیرهای سه پیچ من به تو و طفره رفتن‌های بی‌هیچ‌نتیجه‌ای‌یت، به آسانی و سادگی همه‌ی این خاطرات یک ساله. به بلند بودن عمق این یک سال دوستی‌مان می‌گویم که باورم هم نبود که این اندازه بشود دوست داشت و دوست بود و دوستی کرد با آدمی مثل تو که بوده از ده سال پیش تا حالا توی این ذهن وامانده و فحش می‌خورده هر سال به مناسبات فیزیکی‌اش. مثل تو که فوت می‌کند توی آب‌میوه‌اش. مثل تو که می‌رود و ناپدید می‌شود و انقدر خر! است؛ آن هم با یک علامت تعجب بزرگ. سنجاقکی که شده یکی از خال‌های کفشدوزکی این روزهای من، لابد هم یادش می‌رود که این ور مرداب یک موجود قرمز خال‌داری دارد برایش نامه می‌نویسد و دارد فکر می‌کند که تولدش را چطور تبریک بگوید. با همه‌ی اعتراض‌های بی‌هیچ ‌دلیلی‌ام به اندازه‌ی همه‌ی بودن‌های مجازی و واقعی دوست داشتنی‌ای سنجی و من ممنونم. برای بودنت، دوستی‌ات و این‌ اندازه صمیمیتی که هست لابه‌لای فحش‌های بدون پرستیژمان. این‌جا و در محضر همه‌ی وبلاگ‌نویسان تولدت را تبریک می‌گویم شاهزاده سیاه کمند گیسو. آرزو می‌کنم که روزهایت پرتقالی، نارنجی و زرد پررنگ، قرمز کم‌رنگ، لیمویی زیاد و اُکر کم مایه باشد. غم‌هایت اِتِروار بپرد از روح و روانت و آشفتگی‌هایت چنان فراموش شود که نه تو یادشان بیاوری نه آن‌ها تو را.
تولدت مبارک!

Labels:




Today's Pic





About me

I am not what I post, My posts are not me. I am Someone wondering around, writing whatever worth remembering.




Lables

[ کوتاه نوشت ]

[ شعر نوشت ]

[ فکر نوشت ]

[ دیگر نوشت ]

[ روز نوشت ]

[ نوروز نوشت ]

[ از آدم‌ها ]

[ ویکند نوشت ]

[ داستان نوشت ]

[ ابوی ]

[ انحناهای عاشقانه ]

[ خاطرات بدون مرز ]

[ فیلم نوشت ]



Archive

December 2004
April 2006
August 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
September 2008
October 2008
November 2008
December 2008
January 2009
February 2009
March 2009
April 2009
May 2009
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
November 2010
December 2010
January 2011
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
July 2011
August 2011
September 2011
October 2011
November 2011
December 2011
January 2012
February 2012
March 2012
April 2012
May 2012
June 2012
July 2012
August 2012
October 2012
November 2012
January 2013
April 2013
June 2013
July 2013
August 2013
September 2013
October 2013
November 2013
January 2014
February 2014
March 2014
September 2014
December 2014
October 2016
November 2017
March 2018
December 2018


Masoudeh@gmail.com