08 February 2009

 


برف‌پاک‌های مغرور يا شيشه‌توهای بی‌غار که ران‌شان له له می‌زند برای لی‌مو در دلِ قالی تا ثلث صلیب

شیشه که مثل امروز، بارانش بگیرد، سیگار هم می‌کشد لابد. خیال هم می‌کند پشت‌بندش. سفر هم می‌رود، با یارش. دراز می‌کشد، بو می‌کند و ساندویچ گاز می‌زند. سیگار که عرق بخورد، دستش را می‌کشد روی سطح شیشه که خنک بشود. ساندویچ زبانش را بیرون می‌آورد، باران را خیس می‌کند، بعد بلند می‌شود می‌رود کنار شیشه، سرش را بیرون می‌کند، داد می‌زند: فریادرسی، کسی، کسی، کسی و صدایش به هیچ‌جا نمی‌رسد. به هیچ‌جا، محض رضای خدا. رضا خدای محض است. محض هم به هیچ جا نمی‌رسد. نارضایی‌ست که خدایی‌ست. خدا از محض می‌بارد بیرون. رضا اگر نبود شاید علی، علی علی علی، بشاش به این دنیا. دنیا گوش‌هاش را می‌گیرد، با هر دو دست. هاش گوش‌ها را هاشور می‌زند. می‌رود کنار میز. میز کشویش را می‌دهد بیرون، آ آ آ آ. دنیا هر دو دست را می‌گذارد توی کشو. دهان کشو را می‌بندد. بند می‌آید. بند می‌رماند. بند رم می‌کند رمه‌هایش خیس می‌شوند پشت لولوی شیشه‌ها. شیشه پنجره‌اش می‌گیرد پنجره بارانش باران رانَش ران امروز‌تو. آن‌وقت تو، تا پنجره را له‌ کنی زیر سیگار، می‌تکانی کشو را تا عرق‌ها چکه‌چکه یا دانه‌دانه بریزد. سفر هم که پیش‌کش، وقتی دنیا به تخمش نیست که کجا، کی، باکی، ها؟ گوش‌ تاگوش خنکی، اختیار، بسته به کشو، کشوری که کش آمده تا مرزهای بارانِ امروزمن .همه‌چی محض است، حتا ریاضی، مثلثات، دوایر محدود به مثلث. ساندویچ‌ گرد که نیست، کلاپ، مثلث، شورت مثلث است، خدا هم لابد مثلث است، برای خودش. بی‌خود نبود که مثل امروز، رانش باران گرفته، این‌طور سرش را بیرون آورده، زبان درآورده، از کشو زبانش صورتی. زل می‌زنم به زبانش. تق تق تق! در می‌زند صدا. در که حدود بیهوده‌ی بودن و نبودن‌ است. مستطیل باز شو. لولا می‌مکد در را. شیره‌اش را. باران ول می‌کند توی اتاق. قالیچه نم برمی‌دارد. می‌پیچد در خودش. دل درد دارد. دلش درد دارد. دارد دلش درد. باز شد در. بیا تو محض رضای خدا. کثافت گرفت. گرفتی دنیا را به این مسواک. واک واک آک آک است مغز این دنیا. دنیا ببند کشو را رضا آمده دم در. بنشین روی خدا. به کجایت نیست این خیسی. خشک کن خودت را! حوله! حوله! له! له کردی دل قالی را. دلش درد دارد لامصب. زبان می‌چرخد در کشاله‌ی کشو. کش می‌آيد کش می‌رود. گير می‌افتد ميانِ دندانه‌های مثلت. دندان‌درد می‌گيرد ازين‌همه دندانه، دانه‌دانه. بی‌خود نيست که مثلث هميشه يکی را می‌فرستد بالای صليب. به صلابه می‌کشد. می‌کشد. کش می‌آيد همه کش‌های بی می. می می‌زند که عرق بيايد شرحه شرحه از فرات. جاری و خيس از خيال صليب بالابلند. فرو می‌شوی بر بام. بامت که بان بشود نردبامت هم نردبان می‌شود پله‌ها را یکی یکی پايين می‌آيد تا بلندای صلیب. صلیب را سوراخ کن. طناب بکش. خودت را بند بزن به میخ. بی‌کارند ابراهیم و عیسی و موسی. خودت را آتش بزن. دردانه کن. نشین روی چمن. چرخ بزن. عصا بکش. دامنت را گل‌آلود کن. دستت را به خورشید آلوده می‌کنی که چه. پاک کن دستت را از نور. قلاده بکش. بکش. به تنگ بکش. وق وق را بی‌اختیار اشاره کن. تن بده. تن برکن. بر تن بکن این هیاهوی پیامبری را.

[+]



Today's Pic





About me

I am not what I post, My posts are not me. I am Someone wondering around, writing whatever worth remembering.




Lables

[ کوتاه نوشت ]

[ شعر نوشت ]

[ فکر نوشت ]

[ دیگر نوشت ]

[ روز نوشت ]

[ نوروز نوشت ]

[ از آدم‌ها ]

[ ویکند نوشت ]

[ داستان نوشت ]

[ ابوی ]

[ انحناهای عاشقانه ]

[ خاطرات بدون مرز ]

[ فیلم نوشت ]



Archive

December 2004
April 2006
August 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
September 2008
October 2008
November 2008
December 2008
January 2009
February 2009
March 2009
April 2009
May 2009
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
November 2010
December 2010
January 2011
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
July 2011
August 2011
September 2011
October 2011
November 2011
December 2011
January 2012
February 2012
March 2012
April 2012
May 2012
June 2012
July 2012
August 2012
October 2012
November 2012
January 2013
April 2013
June 2013
July 2013
August 2013
September 2013
October 2013
November 2013
January 2014
February 2014
March 2014
September 2014
December 2014
October 2016
November 2017
March 2018
December 2018


Masoudeh@gmail.com