آدم اصلن بايد بعضی روزها را، بعضی کارها را به خودش جايزه بدهد. آدم را ساختهاند برای همين اصلن، باور کن. آنها هم که دم از اخلاق میزنند، مال اين است که اين راز کوچک زندهگی را کشف نکردهاند، بلدش نيستند. که اوهووم، آدمها بايد يک روزهای بیتقويمی داشته باشند که بشود در آن روزها، که بتوانند در آن روزها به خودشان و دلشان و حسهاشان خيانت نکنند. بقيهی روزها، اين همه روز خدا بماند برای حساب و کتاب و برای خيانت نکردن به دنيای آدم بزرگها، ها؟
بعد میدانی، عرض زندهگی اصلن به همين کارپهدايم بودناش است. به همين گرسپ د مومنت و فالو يور هارتاش. وگرنه که باقیش میشود روزمره و هرروزهگی و نکبت و الخ. حالا همه هم که بلد نيستند اينها را، بهتر. اما گاهی آدمهايی پيدا میشوند که راه و چاه و حريم و ناحريم و حد و ناحد سرشان میشود، افسار احساساتشان هم دست خودشان است، جنبه و جنماش را هم دارند، خوب؟ دتس ايت. آدم بايد يک کم روزهايی را زندهگی کند باتریش را شارژ کند برای روزهای خاموشی. بقيه همه دروغ میگويند. باور کن.
[+]