21 January 2010

 صلح و آرامش از عریانی بهتر است


یا
دیدن یا ندیدن مساله این است


از ویژگی‌های آثار کویریک نبودن مرز واضحی بین خیال و واقعیت است. این دو به طرزی در فیلم واقع می‌شوند که نمی‌توانی میان واقعیت بایستی و داد بزنی این واقعیت است و توی رویا با علم به این‌که رویاست ادامه‌ی داستان را نگاه کنی. آثار کوبریک و بالاخص آیز واید شات نمونه‌ی کاملی از این مرزهای درونی و بیرونی آدم‌هاست. افکار درونی جنبه‌ی خارجی پیدا می‌کند و اتفاقات بیرونی جنبه‌ای درونی. نمی‌توانی قائم و متقن بایستی و بگویی این تکه از فیلم چقدر رنگ حقیقت یا خیال دارد همان‌طور که موضوع فیلم روی تاثیر این دو بر ذهن و زندگی انسان‌ها بحث می‌کند. 
صحنه‌ی بالماسکه، مردهای شنل‌پوش و بانقاب. زن‌های عریان و هم‌زمانی‌شان با خواب آلیس بیشتر شبیه به کابوس‌های مردانه‌ی مردیست که در تاریکی شب قدم می‌زند تا ورود واقعی به دنیای آن چنینی. توی دنیای نقاب‌پوشان تنها چیزی که معنا دارد سکـ.س است بدون نیاز به شناخت آدم روبرو. تعهل و تجرد معنایی ندارد. دوست داشتن جایی را پر نمی‌کند. هر کدام از زن‌ها می‌تواند هر کسی باشد همان‌طور که هر کدام از مردها. صحنه‌های بالماسکه همان صحنه‌های جشن زیگلر آغازین است این بار با نقاب. توی جشن ِ نقاب‌ها زن‌ها انتخاب می‌کنند. مردها منتظر انتخاب شدن می‌مانند. این همان دنیای ذهن بیل است که زنش را دارای قابلیت انتخاب می‌بیند. با کدام مرد؟ یا صریح‌تر کدام نقاب؟ کدام جسم؟ کدام صورت. جسم بدون روح. بیل خودش را مقصر می‌داند. در جدالی بی سرانجام گیر افتاده. با خودش فکر می‌کند کاش آن حرف‌ها را به آلیس نزده‌بود تا شنوای این چنین حرف‌هایی باشد. در جشن نقاب‌ها با علت شروع جدال مواجه است. صورت. هیچ‌چیزی جز نقاب نیست که زنی از زنان گود را به سمت تو بکشد. همان چیزی که آلیس مشاجره را از آن آغاز می‌کند.  ولی چه چیزی می‌تواند او را از این کابوس نجات دهد؟ از این همه شکل هم بودن. از این گـ.ایش کثافت‌بار. از این معرکه. توجه. یک نفر درون او را. زیر نقاب او را درمی‌یابد و نجاتش می‌دهد. آلیس همچنان در خواب به بیل خیانت می‌کند. و از خیانتش خوشحال است. بیدار می‌شود و از خودش شرمگین است. برزخی از اعتراف برای خودش ساخته که روحش را از درون می‌خورد. گناهکار منم. این چیزیست که زن ماجرا به آن فکر می‌کند. مرد اما نه تصویر که به سراغ خود خیانت می‌رود. به محل جرمش برمی‌گردد اما هرگز این میزان پریشانی را در عذاب از خیانت خویش تجربه نمی‌کند. پریشانی او صرفن مفعولی‌ست. عذاب می‌کشد چون مورد خیانت واقع شده. اقرار که به آخر می‌رسد هر دو در خاکستری‌ای که لبخندی ندارد پرتاب شده‌اند. گناه اگر دوطرفه باشد راحت‌تر می‌شود تاب آورد گناه ِ کرده را.  
کوبریک توی دنیای درونی آدم‌ها قدم‌های زیادی می‌زند. سکـ.س بی عشق را به مسلخ می‌کشد. رهایی از آن را به دست نجات‌دهنده می‌سپارد. نجات‌دهنده را قربانی می‌کند. نیشگونی از هوس و حسادت و تعهد مخاطب می‌گیرد سر آخر نجات‌یافتگان ماجرا را زنده اما خسته، مانده اما شرمگین راهی زندگی می‌کند تا این‌بار با اندوهی دست و پنجه نرم کنند که عریان‌شان را تاب نیاورد. 
تفسیر عنوان فیلم توصیه‌ی به‌جایی به طاقت آدمی‌ست؛ چشمانت را تا می‌توانی ببند. ما‌ آدمیم، دوام نداریم. عالم کل بودن از پا درمان می‌آورد. ذهن دیگری را دانستن. گوشه‌ی دنج دلش، هوسش، خاطرش، خوابش، ویران‌مان می‌کند. بگذار ندانیم تا زندگی کنیم. به خیال خودمان راحت زندگی کنیم. این پل نمی‌ریزد اگر میخ‌های شل‌شده‌اش را نبینی. برزخی که دیدن سستی پل به تو می‌دهد بسی رنج‌آورتر است از سقوط.




Today's Pic





About me

I am not what I post, My posts are not me. I am Someone wondering around, writing whatever worth remembering.




Lables

[ کوتاه نوشت ]

[ شعر نوشت ]

[ فکر نوشت ]

[ دیگر نوشت ]

[ روز نوشت ]

[ نوروز نوشت ]

[ از آدم‌ها ]

[ ویکند نوشت ]

[ داستان نوشت ]

[ ابوی ]

[ انحناهای عاشقانه ]

[ خاطرات بدون مرز ]

[ فیلم نوشت ]



Archive

December 2004
April 2006
August 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
September 2008
October 2008
November 2008
December 2008
January 2009
February 2009
March 2009
April 2009
May 2009
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
November 2010
December 2010
January 2011
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
July 2011
August 2011
September 2011
October 2011
November 2011
December 2011
January 2012
February 2012
March 2012
April 2012
May 2012
June 2012
July 2012
August 2012
October 2012
November 2012
January 2013
April 2013
June 2013
July 2013
August 2013
September 2013
October 2013
November 2013
January 2014
February 2014
March 2014
September 2014
December 2014
October 2016
November 2017
March 2018
December 2018


Masoudeh@gmail.com