صبح اول: ساعت یک. آفتاب. عرق، خیس. لباسها ولو. خشکی کویر، توی هوا. رطوبت، تن. منظره، کویر خشک و سوزان ِ پابرهنه. چوب لباسی، چوب لباسی، چوب لباسی. های یکی نیست چوبلباسی اضافه داشته باشد؟
صبح دوم: ساعت نه و بیست و سه دقیقه. پنجره، باز. پردهی نارنجی، توی کنج. آسمان سراسر. ارتفاع، هفت، هشت متری زمین. صدا، دریا. منظره، دریایی بالا آمده تا پشت پنجرهی من. مرغان دریایی. پنجهها در لمس جزر و مد. من، مست و خمار و منگ، خلسه .... آهنگ، بتوون. آفتاب، پشت چشمهای بسته. آسمان، آبی. بدن در اوج، رخوت، داغ، چرب.
صبح سوم: ساعت ده و چهل و چهار دقیقه. من، روی سقف. من، پایین. من، میانهی رنگها. من، وسط یک عالمه پروانهی قرمز. پروانهها دور حباب. مکان، اتاق زیر شیروانی. من، دختر. زن. خوشحال. بدون خستگی. شیرینزبان. ور ور جادو. تاپ، بنفش. دامن، کوتاه. ناخنها، پر از لاک. من، تولد دوباره. جان ِ جانان.
صبح چهارم: اتوبان. چمنزن میانهی میدان، شلوار یه سره، سبز. کلاغ، روی دکلهای برق. درختها به صف. خمیازههاشان، قورت داده. من، به تلاش برای گرفتن عقربهی بزرگ. دینگ دنگ. هشت صبح! خدافس تعطیلات