مامان بزرگم میگوید «عیبی نداره مامان جان همه مامان باباها همینن. خدا انشالا به همه مادر پدرا یه درکی بده که بفهمند بچهشون بزرگ شده، باید به حق و حقوقش احترام گذاشت و رعایتشون کرد.»
خالهام به مامانم گفته بود بهترین کاری که پدر مادر ما در قبالمان انجام دادند این بود که چیزی به ما یاد ندادند. چون همهی چیزهایی که خودشان بلدند نقصدار است.
مامان بزرگ دیشب میگفت «من چیزی به بچههایم یاد ندادم چون همهی آنچه بلدم مال گذشته بود، گذاشتم خودشان یاد بگیرند»
خالهام فکر میکند مامانبزرگ یاد دادن بلد نبود، من اما فکر میکنم یاد ندادن، بلد بود. استاد روزگار بین خود نبود تا در «محیط»ای که آن «محیط» نیست دیگران را وادار به اصول تاریخیاش کند..
همهی چیزی که باید به فرزندم بدهم همین است