09 June 2007

 غروب افتاد



برگمان ایستاده آن بالا و زل زده باز به روبرویش، جایی در مرز سیاهی و سفیدی، ارغوانی و نیلی، نارنجی و آبی. چوب دستش را هم سفت گرفته که نیافتد، چند بار فشارش می‌دهد.توی چشمش «دیدن» نیست، نفس عمیقی می‌کشد و برمی‌گردد تا غروب توی چشمش دوتا شود.
توی غروب ِ چشمانش آینده‌ی سیاهم را می‌بینم؛ به سیاهی ِ تن برگمان که با یک دامن آفریقایی پرشده. اینجا توی این هوای گرم که یک پنکه‌ی لکنتی تند و تند می‌چرخد در غروبی آخر هفته‌ای مثل همه‌ی آنهای دیگر، من و برگمان کنار هم ایستاده‌ایم و زل زده‌ایم به خورشیدی که آهسته می‌ورد و او اصلن حواسش نیست که غروب را توی چشمانش دوست دارم.
-«برگمان! احساسش می‌کنم، اینکه چطور می‌تونه یه نفر از همه چی ببره و چاقوئرو برداره بذاره رو دستش و بِکشه»
قاب چشمان ِ برگمان برای غروب تنگ می‌شود.
-«همه چیزشو هیچی ببینه و از زندگی ببره»
برگمان نگاه می‌کند به غروب و با صدای خفه‌ای می‌گوید:
-«مرگ غروب ِ آدمیزاد ِ ؛ خودکشی سوختن ِ یه لامپه ؛ برا مردن هیچوقت دیر نمیشه ؛ عمر ِ تابیدن بزرگت می‌کنه»
سرم را می گیرم توی دستانم و از بی‌درمانی دلم سوز می‌گیرد :
-«تو از خسته شدن چی می‌فهمی؟ از بریدن؟ از کم آوردن؟ تو هیچی نمی‌فهمی برگمان، اگه می‌فهمیدی این شعارارو نمی‌دادی، فلسفه‌ی لامپ و خورشید برام نمی‌ساختی، حرفای خوبیه ولی واسه تو کتابا»
برگمان زل می‌زند به آسمان و انعکاس غروب توی چشمهایش می‌لرزد، مچ دستش را که زخمی کهنه رویش جا خوش کرده پشت چوب دست پنهان می‌کند و یک غروب از چشمانش روی صورت تیره و چروکش به زمین می‌افتد.

Labels:




Today's Pic





About me

I am not what I post, My posts are not me. I am Someone wondering around, writing whatever worth remembering.




Lables

[ کوتاه نوشت ]

[ شعر نوشت ]

[ فکر نوشت ]

[ دیگر نوشت ]

[ روز نوشت ]

[ نوروز نوشت ]

[ از آدم‌ها ]

[ ویکند نوشت ]

[ داستان نوشت ]

[ ابوی ]

[ انحناهای عاشقانه ]

[ خاطرات بدون مرز ]

[ فیلم نوشت ]



Archive

December 2004
April 2006
August 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
September 2008
October 2008
November 2008
December 2008
January 2009
February 2009
March 2009
April 2009
May 2009
June 2009
July 2009
August 2009
September 2009
October 2009
November 2009
December 2009
January 2010
March 2010
April 2010
May 2010
June 2010
July 2010
August 2010
September 2010
October 2010
November 2010
December 2010
January 2011
February 2011
March 2011
April 2011
May 2011
June 2011
July 2011
August 2011
September 2011
October 2011
November 2011
December 2011
January 2012
February 2012
March 2012
April 2012
May 2012
June 2012
July 2012
August 2012
October 2012
November 2012
January 2013
April 2013
June 2013
July 2013
August 2013
September 2013
October 2013
November 2013
January 2014
February 2014
March 2014
September 2014
December 2014
October 2016
November 2017
March 2018
December 2018


Masoudeh@gmail.com