من بلدم بخندم
به ذوق، به قهقهه، با جیغ
بلند میخندم؛ همیشه
حتی وقتهایی که تو نیستی
میرقصم؛ پابرهنه
کنار رودخانه میدوم
بادبادک میسازم
غلت میزنم...
سنگ جمع میکنم
خیس میشوم
موهایم را میبافم
دامن گلدار میپوشم
آواز میخوانم
آنوقتهایی هم که نیستی ...
من همهاش را فقط خواب میبینم
وقتهایی که تو نیستی ...
Labels: شعر نوشت