هنرمند مرتکب سفری می شود در درونش؛ دیده اش بسیار بیناست و گوشش بسیار شنوا، پس می بیند و می شنود [و می زِیَد] که دیگری را یارای آن نیست، به بسا دلایل. در بازگشت، مهیای پدیدآوردنِ سفرنامه ای می شود، تا از "آنی" بگوید که شاید او را در بی زمانی، آنی، روزی، قرنی گذشته است: و هنر، دلبریِ این سفرنامه است.
+
Labels: دیگر نوشت